آدمی هویت خویش را به وسیله زبان هویدا میکند؛ از این جهت که پرده از سلامت درون و قلب خویش برمیدارد یا گرفتاری خویش در دام شیطان را به نمایش میگذارد. لغزش زبان به دلیل اینکه بسیار خطرناک است، عذابش نیز در قیامت از سایر اعضا و جوارح بیشتر است. رسولخدا(صلی الله علیه و آله) در حدیثی فرموده است: «خداوند متعال چنان زبان را عذاب کند که هیچ یک از اعضای انسان مثل او عذاب نشود. زبان میگوید: پروردگارا! مرا عذاب کردی، به عذابی که هیچ یک از جوارح را آنگونه عذاب نکردی. به زبان ضاسخ داده شود: از تو کلمهای خارج شد، پس به شرق زمین و غرب زمین رسید؛ به خاطر آن کلام، خون حرام ریخته شد و مال حرام را تصاحب کردند، به ناموس حرام تجاوز شد. قسم به عزت و جلالم! تو را عذاب خواهم کرد، به عذابی که هیچ یک از اعضا و جوارح را آنگونه عذاب نکنم».(1)
اگر آدمی از زبان خویش مراقبت نکند، بلندگوی شیطان میشود و شیطان، جز بذر نفاق و کینه و عداوت چیز دیگری نمیکارد. شیطان با جدایی انداختن میان انسانها، کینه و عداوت خود را نشان میدهد و در این راه از زبان آدمی بهره میگیرد. زبان گناهانی را مرتکب میشود که نه تنها دنیای او را ویرانه میسازد؛ بلکه آخرت او را نیز نابود میکند. گناهانی که شاید روزمره بسیار بر زبان ما جاری شود!
غیبت
یکی از ریشههای غیبت، عجز غیبتکننده است؛ چه از نظر علمی یا در امور دنیایی یا مسائل سیاسی و حکومتی؛ همچنانکه امام علی(علیه السلام) میفرماید: «وَ حَتَّى تَكُونَ نُصْرَةُ أَحَدِكُم مِنْ أَحَدِهِمْ كَنُصْرَةِ الْعَبْدِ مِنْ سَیدِهِ إِذَا شَهِدَ أَطَاعَهُ وَ إِذَا غَابَ اغْتَابَه؛ خدمت شما به هر یک از آنها مانند یاری برده به ارباب میماند، تا هست فرمان میبرد، وقتی میرود از او غیبت میکند».(2) از آنجا که بنده از مولای خود عاجز است و در حضور او نمیتواند چیزی بگوید، در غیاب او به غیبت مینشیند.
برای درمان این خصیصه، باید به نکوهشهایی که از طریق قرآن، سنت و عقل به ما رسیده است، توجه کرد. غیبتکننده باید توجه داشته باشد که اگر به این کار همت گمارد، باید در مسلمانی او شک کرد. امام در این زمینه میفرماید: «فَالْمُسْلِمُ مَنْ سَلِمَ الْمُسْلِمُونَ مِنْ لِسَانِهِ وَ یدِهِ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لَا یحِلُّ أَذَى الْمُسْلِمِ إِلَّا بِمَا یجِب؛ مسلمان کسی است که مسلمانان دیگر از زبان و دست او در امان باشند؛ مگر آنجا که حق اقتضا کند اذیت مسلمان روا نیست».(3)
همچنین بکوشد که خود را به اخلاق الهی آراسته کند که این خود، باعث عیبپوشی و پرهیز از غیبت دیگران میشود. امام به این بیان، آدمی را به عمل کردن این شیوه سوق میدهد: «یا أَیهَا النَّاسُ طُوبَى لِمَنْ شَغَلَهُ عَیبُهُ عَنْ عُیوبِ النَّاسِ وَ طُوبَى لِمَنْ لَزِمَ بَیتَهُ وَ أَكَلَ قُوتَهُ وَ اشْتَغَلَ بِطَاعَةِ رَبِّهِ وَ بَكَى عَلَى خَطِیئَتِهِ فَكَانَ مِنْ نَفْسِهِ فِی شُغُلٍ وَ النَّاسُ مِنْهُ فِی رَاحَة؛ ای مردم! خوشا به حال کسی که اشتغال به عیبش، او را از توجه به عیوب دیگران باز داشته است. خوشا به حال کسی که به خانه و خانواده خود بپردازد و غذای حلال خود را بخورد و به اطاعت پروردگارش مشغول باشد و بر خطاهای خویش بنگرد. همواره به خویشتن خویش مشغول و مردم از او در امان باشند».(4)
دروغ
در مکتب امیرالمۆمنین(علیه السلام) دروغ چنان مورد نکوهش است که اگر کسی به این صفت متصف باشد، باید از او دوری کرد؛ زیرا دروغگو حقایق را وارونه جلوه میدهد و انسان را تشنه میبرد و تشنهتر بر میگرداند. امام(علیه السلام) در وصیت به فرزندش میفرماید: «وَ إِیاكَ وَ مُصَادَقَةَ الْكَذَّابِ فَإِنَّهُ كَالسَّرَابِ یقَرِّبُ عَلَیكَ الْبَعِیدَ وَ یبَعِّدُ عَلَیكَ الْقَرِیب؛ از دوستی با دروغگو بپرهیز که او به سراب ماند، دور را به تو نزدیک و نزدیک را دور نمینمایاند».(5)
برای درمان آن، همانند سایر بیماریهای اخلاقی ابتدا باید زشتی و خطر این بیماری را درک و از مکانهایی که ممکن است انسان را به این بیماری مبتلا کند، اجتناب کرد. اگر آدمی بخواهد از آسیبهای دروغ در امان باشد و از ورطه هلاکت، نجات یابد، باید زبان را در اختیار بگیرد و از دروغ بپرهیزد. امام(علیه السلام) میفرماید: «ثُمَ إِیاكُمْ وَ تَهْزِیعَ الْأَخْلَاقِ وَ تَصْرِیفَهَا وَ اجْعَلُوا اللِّسَانَ وَاحِداً وَ لْیخْزُنِ الرَّجُلُ لِسَانَهُ فَإِنَّ هَذَا اللِّسَانَ جَمُوحٌ بِصَاحِبِه وَ اللَّهِ مَا أَرَى عَبْداً یتَّقِی تَقْوَى تَنْفَعُهُ حَتَّى یخْزُنَ لِسَانَهُ وَ إِنَّ لِسَانَ الْمُۆْمِنِ مِنْ وَرَاءِ قَلْبِهِ وَ إِنَّ قَلْبَ الْمُنَافِقِ مِنْ وَرَاءِ لِسَانِهِ لِأَنَّ الْمُۆْمِنَ إِذَا أَرَادَ أَنْ یتَكَلَّمَ بِكَلَامٍ تَدَبَّرَهُ فِی نَفْسِهِ فَإِنْ كَانَ خَیراً أَبْدَاهُ وَ إِنْ كَانَ شَرّاً وَارَاهُ وَ إِنَّ الْمُنَافِقَ یتَكَلَّمُ بِمَا أَتَى عَلَى لِسَانِهِ لَا یدْرِی مَا ذَا لَهُ وَ مَا ذَا عَلَیهِ؛ سپس مواظب باشید که اخلاق نیکو را در هم نشکنید و به رفتار ناپسند مبدل نسازید. زبان و دل را همآهنگ کنید. مرد باید زبانش را حفظ کند. همانا این زبان سرکش صاحب خود را به هلاکت میاندازد. به خدا سوگند! پرهیزکاری را ندیدم که تقوا برای او سودمند باشد، مگر آنکه زبان خویش را حفظ کرده بود و همانا زبان مۆمن در پس قلب او و قلب منافق از پس زبان اوست؛ زیرا مۆمن هرگاه بخواهد سخنی بگوید، نخست میاندیشد. اگر نیک بود اظهار میدارد و چنانچه ناپسند است، پنهانش میکند. در صورتی که منافق آنچه بر زبانش آمده میگوید و نمیداند چه به سود او و چه حرفی به ضرر اوست».(6)
بهتان
بهتان شگردی است از جانب شیطان و بهتانزننده بازیچه شیطان است که با این حربه به فرد یا گروهی به ناحق ضربه میزند. همچنانکه امام علی(علیه السلام) درباره بهتان بنیامیه فرموده است: «أَلَا وَ إِنَ الشَّیطَانَ قَدْ ذَمَّرَ حِزْبَهُ وَ اسْتَجْلَبَ جَلَبَهُ لِیعُودَ الْجَوْرُ إِلَى أَوْطَانِهِ وَ یرْجِعَ الْبَاطِلُ إِلَى نِصَابِهِ وَ اللَّهِ مَا أَنْكَرُوا عَلَی مُنْكَراً وَ لَا جَعَلُوا بَینِی وَ بَینَهُمْ نَصِفا وَ إِنَّهُمْ لَیطْلُبُونَ حَقّاً هُمْ تَرَكُوهُ وَ دَماً هُمْ سَفَكُوه؛ به هوش باشید که اینک شیطان حزب خویش را برانگیخته است و هوادارانش را فراخوانده است تا بار دیگر جور را به پایگاههای دیرینش برگرداند و باطل را بر اریکه قدرت بنشاند. به خدا سوگند! که اینان در کارنامه من منکری نیافته و هرگز در روابطمان حکمی به انصاف ندادهاند. آنها حقی را میطلبند که خود ترک کردند و انتقام خونی را میخواهند که خود ریختند».(7)
اهل بهتان نیز باید بداند اگر چه ممکن است شخصی با بهتان برتری یابد، یا در جدال طایفهای طرف مقابل را محکوم و از ابزاری مانند نسبت ناروا دادن و خودزنی استفاده کند؛ اما هیچ کدام از اینها بر خداوند متعال پوشیده نیست. آیا رسیدن به خواسته دنیایی که بعدش آتش دوزخ را به همراه دارد، تا این حد با ارزش است؟ امام علی(علیه السلام) میفرماید: «وَ مَا خَیرٌ بِخَیرٍ بَعْدَهُ النَّارُ وَ كُلُّ نَعِیمٍ دُونَ الْجَنَّةِ مَحْقُورٌ وَ كُلُّ بَلَاءٍ دُونَ النَّارِ عَافِیة؛ خیری که در پی آن آتش باشد، خیر نخواهد بود و شری که در پی آن بهشت است، شر نخواهد بود و هر نعمتی، بیبهشت ناچیز است و هر بدی، بیجهنم عافیت است».(8)
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.